سنخیّت در ایمان و محبّت
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیَا بِجَمَّاتِهَا عَلَى الْمُنَافِقِ عَلَى أَنْ یُحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِكَ أَنَّهُ قُضِیَ فَانْقَضَى عَلَى لِسَانِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ صلّی الله علیه و آله و سلّم أَنَّهُ قَالَ: یَا عَلِیُّ لَا یُبْغِضُكَ مُؤْمِنٌ وَ لَا یُحِبُّكَ مُنَافِقٌ؛ اگر با این شمشیرم بر بینی مؤمن بزنم که مرا دشمن بدارد، دشمن نخواهد داشت و اگر تمام دنیا را در گلوی منافق بریزم که مرا دوست بدارد، دوست نخواهد داشت، و این به دلیل آن است که بر زبان پیامبر امی (درس نخوانده) گذشته است که فرمود:ای علی! هیچ مؤمنی تو را دشمن نمیدارد و هیچ منافقی تو را دوست نخواهد داشت». (1)
امام علی (علیه السلام) در وصف خودش، به کلامی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) تکیه و استناد میکند که آن حضرت فرمود:ای علی! مؤمن، هرگز با تو دشمن نخواهد شد و منافق هرگز تو را دوست نخواهد داشت؛ چرا که اصولاً محبّت نوعی جاذبه است و عداوت و دشمنی نوعی دافعه است و جاذبه میان افراد به خاطر سنخیت بین آنهاست و دافعه به خاطر عدم سنخیت میان آنان است. سنخیت را میتوان با یک مثال ساده توضیح داد: وقتی انسان با بچهاش به خانه همسایه میرود، در آن جا بچه او با بچه همسایه بدون هیچ مقدمهای دوست میشود و بازی میکند. این به دلیل همان سنخیت است که در دو کودک وجود دارد؛ به طوری که تفکّر و روحیه آن مثل یکدیگر است.
این که در روایات آمده است که افراد را باید با دوستانش شناخت و انسان به دین رفیقش شناخته میشود، به خاطر تناسب و سنخیت میان افراد است و اصولاً نمیتوان میان دو نفر که هم سنخ نیستند، رابطه دوستی پیدا کرد.
امام علی (علیه السلام) نمونه اتمّ ایمان است و هر کس مؤمن باشد، جاذبه آن حضرت، او را به سوی خود میکشد و هر کس کافر باشد، دافعه آن بزرگوار، او را از خود دور میکند. در روایات آمده است که امام علی (علیه السلام) در زمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) میزان سنجش مؤمن و منافق بود که هر کس که آن حضرت را دوست میداشت، مؤمن بود والّا منافق. در زیارت آن حضرت آمده است که آن وجود مبارک میزان الاعمال و ترازوی سنجش است. الگوی سنجش انسان امام علی (علیه السلام) است هر چه شباهت انسان به آن حضرت بیشتر باشد، مقام انسانی فرد بیشتر است.
حب و بغض از مهمترین انگیزه برای کسب فضایل و دوری از رذایل اخلاقی است؛ چرا که انسان تا چیزی را دوست نداشته باشد، به سوی آن حرکت نمیکند و تا از چیزی متنفر نباشد، از آن دوری نمیورزد، و شخصیّت انسان از لابه لای همین دوستیها و دشمنیها شناخته میشود. با عنایت به آنچه گفته شد، کسی میتواند به امام علی (علیه السلام) محبّت داشته باشد که از سنخ و صنف حضرتش باشد، یعنی دارای ایمان عالی باشد؛ والّا میزان محبّت او کمتر خواهد بود. طبعاً میان منافق و کافر و امام علی (علیه السلام) این هم سنخی وجود ندارد؛ لذا منافق و کافر آن حضرت را دوست ندارند.
شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: آیا حب و بغض از ایمان است؟ حضرت فرمود: «وَ هَلِ الاِیمَانُ اِلَّا الحُبُّ وَ البُغضُ؛ آیا ایمان جز حب و بغض است». (2)
همچنین امام باقر (علیه السلام) فرمود: «اَلدِّینُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدِّینُ؛ دین عین محبّت و محبّت عین دین است». (3)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هنگامی که محبّت خدا بر باطن بندهای بتابد، او را از هر چیز و از هر ذکری جز یاد خدا نهی میسازد. محبّ خدا، خالصترین مردم از جهت باطن، راستگوترین آنها در گفتار، باوفاترین آنها در عهد و پیمان، پاکترین آنها از نظر اعمال و کردار، با صفاترین آنها از جهت یاد و توجّه به خداوند و عابدترین مردم از جهت خضوع و خشوع نفسانی است. چنین شخصی، هنگامی که با خدا مناجات میکند، ملائکهی آسمانها به او مباهات و به خاطر دیدن او افتخار میکنند. خداوند به برکت وجود او شهرها و زمینهای خود را آباد میسازد و به واسطه بزرگواری او به بندگانش نظر لطف دارد و هنگامی که مردم، خدا را به حقّ او قسم میدهند خواستههای آنها را برآورده میکند و با لطف و مهربانی خود بلاها و گرفتاریها را از آنان برطرف میسازد. اگر مردم به عظمت و مقام مُحِبّ خدا پی ببرند که تا چه اندازه نزد پروردگار بزرگ است، بدون شک جز با خاک قدم او به خدا تقرب نمیجویند». (4)
محبّت خداوند، در صورتی ارزش دارد و کارساز است که فرد، در مقام عمل خود را نشان بدهد؛ یعنی خواسته محبوب را بر خواسته خود مقدم دارد. به این نکته باید توجّه کرد که محبّت رسول خدا و ائمه (علیهم السلام) از شاخههای محبّت خداست و معنی ندارد که کسی خدا را دوست داشته باشد امّا پیامبرش و ائمه (علیهم السلام) راکه ذوی القربی هستند، دوست نداشته باشد.
خداوند در سوره شوری، آیه 23 میفرماید: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّة فِی الْقُرْبَى). شأن نزول آیه این است که وقتی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) وارد مدینه شد و پایههای اسلام محکم گردید، انصار خدمت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) رسیده و گفتند: اگر مشکلات مالی پیدا کردید، اموال ما بدون هیچ قید و شرطی در اختیار شما قرار دارد. هنگامی که این سخن را خدمت حضرت عرض کردند، آیه 23 شوری نازل شد که «بگو: من در برابر رسالت، جز محبّت نزدیکانم مزدی از شما نمیخواهم.» پیامبر، سپس فرمود: «نزدیکان مرا بعد از من دوست دارید».
دوستی ذوی القربی به مسأله ولایت و قبولی رهبری ائمه (علیهم السلام) معطوف است، که تداوم خط رهبری پیامبر و ادامه مسأله ولایت الهیّه است که سبب سعادت خود انسان میشود و نتیجهاش به خود آنها برمیگردد.
روایات فراوانی در این زمینه در منابع اهل سنّت و شیعه آمده است؛ به عنوان نمونه:
1. احمد در فضائل الصحابه نقل میکند: «لَمّا نَزَلتَ: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّة فِی الْقُرْبَى) قَالُوا: یَا رَسُولَ الله! مَن قرابتک؟ مَن هؤلاء الَّذِین وَجَبَت عَلَینا مَوَدَّتَهُم؟ قالَ: علی و فاطمه و ابناهما، و قالها ثلاثاً؛ هنگامی که آیه (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّة فِی الْقُرْبَى) نازل شد، اصحاب عرض کردند:ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت آنها بر ما واجب است، کیانند؟ حضرت فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آن دو. این سخن را سه بار تکرار فرمود». (5)
2. مرحوم طبرسی از شواهد التنزیل حاکم حسکانی که از مفسران و محدثان معروف اهل سنّت است، نقل میکند که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند انبیا را از درختان مختلفی خلق کرد؛ ولی من و علی (علیه السلام) را از یک درخت آفرید. من اصل آن هستم و علی شاخه آن. فاطمه موجب باروری آن است و حسن و حسین میوههای آن و شیعیان ما برگهای آنند.» سپس افزود: «اگر کسی خدا را در میان صفا و مروه هزار سال و سپس هزار سال، و از آن پس هزار سال عبادت کند تا همچون مشک کمتر شود؛ امّا محبّت ما را نداشته باشد، خداوند او را به صورت در آتش میافکند». سپس این آیه را تلاوت فرمود: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّة فِی الْقُرْبَى). (6)
3. سیوطی در الدرالمنثور نقل میکند که وقتی علی بن الحسین (علیه السلام) را به اسارت آوردند و بر در دروازهی دمشق نگه داشتند، مردی از اهل شام گفت: «الحمدلله الّذی قتلکم واستأصلکم؛ خدا را شکر که شما را کشت و ریشه کن ساخت!» امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «آیا قرآن را خواندهای؟» گفت: «آری.» فرمود: «سورههای حامیم را خواندهای؟» عرض کرد: «نه.» فرمود: «آیا این آیه را نخواندهای: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّة فِی الْقُرْبَى)؟» گفت: «آیا شما همانها هستید که در این آیه اشاره شده است؟» فرمود: «آری». (7)
4. زمخشری در کشّاف حدیثی نقل کرده که بروشنی مقام اهل بیت (علیهم السلام) و اهمیت دوستی آنها را بیان میکند. وی میگوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ شهیداً. ألا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَغفُوراً له. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ تَائِباً. ألاَ وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ مُؤمِناً مُستکمل الایمان. ألا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ بَشَّرَهُ مَلَکُ المَوتِ بِالجَنَّةِ ثمّ مُنکَرٍ وَ نَکِیرٍ. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ یَزف اِلَی الجَنَّةِ کَمَا تَزِف العروسُ اِلی بَیتِ زَوجِها. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فَتَحَ لَهُ فی قَبرِهِ بَابَان اِلَی الجَنَّةِ. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ جَعَلَ اللهُ قَبرَهُ مَزار مَلائِکَةِ الرَّحمَةِ. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ عَلَی السُّنَةِ وَ الجماعة. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی بُغضِ آلِ مُحَمَّدٍ جَاءَ یَوم القیامَةِ مکتوبٌ بَینَ عَینَیهِ آیِسٌ مِن رَحمَة اللهِ. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی بُغضِ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ کَافِراً. ألَا وَ مَن مَاتَ عَلی بُغضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَم یَشم رَائِحَةَ الجَنَّةِ؛ هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) بمیرد، شهید از دنیا رفته است؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، بخشوده است؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، با توبه از دنیا رفته است؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، فرشته مرگ، او را به بهشت بشارت میدهد و سپس منکر و نکیر [فرشتگان مأمور سؤال در برزخ] به او بشارت دهند؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، او را با احترام به سوی بهشت میبرند؛ آن چنان که عروس به خانهی داماد میرود؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار میدهد؛ آگاه باشید: هر کس با محبّت آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، بر سنّت و جماعت اسلام از دنیا رفته است؛ آگاه باشید: هر کس با دشمنی آل محمد (علیهم السلام) از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد عرصهی محشر میشود که در پیشانی او نوشته شده است: مأیوس از رحمت خدا!؛ آگاه باشید: هر کس با بغض آل محمّد (علیهم السلام) از دنیا برود، کافر از دنیا رفته است؛ آگاه باشید: هر کس با دشمنی آل محمّد (علیهم السلام) از دنیا برود، بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.» (8)
فخر رازی در تفسیرش بعد از ذکر این حدیث میافزاید: «آل محمّد (علیهم السلام) کسانی هستند که بازگشت امرشان به او است. کسانی که ارتباطشان محکمتر و کاملتر باشد، آل محسوب میشوند و شک نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین محکمترین پیوند را با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) داشتند و این نکته از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتر است. بنابراین، لازم است که آنها را از آل پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) بدانیم». (9)
در کتاب سفینة البحار چنین آمده است: «جمّال از مدینه تا خراسان همسفر و شتربان حضرت امام رضا (علیه السلام) بود و وسایل حضرت را نگهداری میکرد. وقتی به خراسان رسیدند و جمّال میخواست از حضرت جدا شود و خداحافظی کند، به حضرت عرض کرد: «یَابنَ رَسُول اللهِ شَرِّفنی بِشَیءٍ مِن خَطِّکَ اَتَبَرَّکُ بِهِ؛ای فرزند رسول خدا! مدتی خدمت شما بودم و هم اکنون میخواهم از شما جدا شوم. نوشتهای به من بدهید تا متبرک شوم». حضرت دو جمله نوشت: «کُن مُحِبّاً لِآلِ مُحَمّدٍ (صلّی الله علیه و آله و سلم) وَ اِن کُنتَ فَاسِقاً، وَ مُحِبّاً لِمُحِبِّیهِم وَ اِن کَانُوا فَاسِقِینَ؛ سعی کن آل پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) را دوست داشته باشی، اگرچه معصیت کارید و دوستان ما را دوست بدارید، اگرچه گنهکارند». (10)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به امام علی (علیه السلام) فرمود: «مَثل تو مَثل سوره قل هو الله احد است که اگر کسی یک بار بخواند یک سوم قرآن را خوانده است و اگر دو بار بخواند، دو سوم قرآن را خوانده است و اگر سه بار بخواند، همه قرآن را خوانده است و هر کس تو را تنها در قلب دوست داشته باشد، یک سوم ایمان را دارد و هر کس با قلب و زبان تو را دوست داشته باشد، دارای دو سوم ایمان است و هر کس با قلب و زبان و عمل تو را دوست داشته باشد، همه ایمان را داراست.» یعنی محبّت کامل با ارتکاب گناه سازگاری ندارد.
آثار محبّت اهل بیت (علیهم السلام):
محبّت و دوستی اهل بیت (علیهم السلام) دارای آثار دنیوی و اخروی عدیدهای است. در ادامه به مهمترین آنها اشاره میکنیم:1. دستگیری انسان در هفت جا:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «حُبِّی وَ حُبُّ اَهلِ بَیتی نَافِعٌ فی سَبعَةِ مَواطِنَ اَهوَالُهُن عَظِیمَةُ: عِندَ الوفاةِ وَ فِی القَبرِ وَ عِندَ النُّشَور وَ عِندَ الکِتابِ وَ عِندَ الحِسابِ وَ عِندَ المیزانِ وَ عِندَ الصِّراط؛ محبّت من و خاندانم در هفت مورد که بسیار وحشتناک است، سود میدهد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام زنده شدن، کنار نامهی عمل، زمان حساب، نزد میزان و نزد صراط». (11)2. آمرزش گناهان:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «حُبُّنا اَهلَ البیتِ یُکَفِّرُ الذُّنُوبَ وَ یُضَاعِفُ الحَسَناتِ؛ محبّت ما اهل بیت، باعث میشود گناهان محو و حسنات چند برابر شود». (12)امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ حُبَّنَا لَیُساقِطُ الذُّنُوبَ مِن بَنی آدَمَ کَمَا یُسَاقِطُ الرِّیحُ الورقَ الشَّجَرَ؛ بدرستی که دوستی ما اهل بیت، گناهان فرزندان آدم را میریزد؛ همچنان که باد، برگ درخت را میریزد». (13)
3. قبولی اعمال:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فَوَ الَّذِی بَعَثَنی بِالحَقِّ لاَیَقبَلُ اللهُ مِن عَبدٍ حَسَنَةً حَتّی یَسألَهُ عَن حُبِّ عَلِیّ بنِ اَبِی طَالِب؛ قسم به کسی که مرا به حقّ مبعوث کرد، خداوند از بنده عمل نیکی را قبول نمیکند تا این که از محبّت علی بن ابی طالب از وی سؤال شود.» (14) بر اساس این فرمایش، محبّت امیرمؤمنان (علیه السلام) اساس پذیرش اعمال و ملاک قبولی عبادات افراد است.4. ایمن از عذاب قیامت:
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن اَحَبَّنَا اَهلَ البَیتِ حَشَرَهُ اللهُ آمِناً یَومَ القِیَامَةِ؛ هر که ما را دوست داشته باشد، خداوند در روز قیامت او را ایمن محشور میکند». (15)5. تصفیه روح:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «وَاللهِ لاَ یُحِبُّنا عَبدٌ حَتی یُطَهَرَ اللهُ قَلبَهُ؛ به خدا قسم بندهای ما را دوست نمیدارد، مگر این که خداوند قلبش را پاک میکند». (16)امیدواریم با محبّت اهل بیت زنده باشیم و با محبتشان بمیریم و با اهل بیت محشور شویم!
پینوشتها
1. نهج البلاغه، حکمت 45.
2. اصول کافی، ج 2، ص 125.
3. تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 84.
4. مصباح الشریعه، باب 96.
5. تفسیر نمونه، ج 20، ص 411، (ذیل آیهی 23 سورهی شوری) به نقل از احقاق الحق، ج 3، ص 2.
6. تفسیر طبری، ج25، ص 16.
7. الدرالمنثور، ج 6، ص 7.
8. تفسیر کشاف، ج 4، ص 220 و 221.
9. تفسیر فخر رازی، ج 27، ص 165 و 166.
10. سفینة البحار، ماده حبب.
11. میزان الحکمه، ج 2، ص 237.
12. بحارالانوار، ج 65، ص 100.
13. بحارالانوار، ج 44، ص 23.
14. بحارالانوار، ج 27، ص 311.
15. بحارالانوار، ج 27، ص 79.
16. دعائم الاسلام، ج 1، ص 73.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}